دریایِ  رمزآلود
دریایِ  رمزآلود

دریایِ رمزآلود

78

خب این هفته ای که گذشت برام هفته خوبی بود ، جوجو رو بعد از 8 ماه دیدم چقد دلتنگش بودم . صب ساعت 4.5 صب سه شنبه روز شهادت  امام صادق رسیده بود من و مامان ساعت 9  رفتیم پیشش باهم صبحانه خوردیم .برای نهارشم مامان زرشک پلو با مرغ که دوس داره درست کرده بود . برام ی مانتوی قشنگ هم خریده بود رنگش سبز تیره هست میگه سبز بهم میاد. عکسمم روی ی لیوان سفالی چاپ کرده بودجالب شده بود :)) 


 منم واسه مامانش ی شال گرفته بودم و واسه خودش ی عطر . از کیف پولی هم که براش انتخاب کرده بودم خیلی خوشش اومد. جمعه ظهر رفت. کارش هم تقریبا مشخص شد که کجا و کدوم شهر قراره بمونه . 

بعضی روزا برای خودم پوره سیب زمینی درس می کنم توش پودر نعناع هم می ریزم و عصر که گشنم می شه شروع به لمبوندن می کنم.


سمی دو شبه خونه ما می خوابه . یاد وقتایی می افتم که ازدواج نکرده بود. خیلی باهاش درد دل  کردم  . اختلاف سنی ما دو ساله خیلی باهم راحتیم از وقتی ازدواج کرده با وجود الی بازم احساس تنهایی می کنم.


فیلم هشت پا رو دیدم نمیدونم مال چند سال  قبله ده سال یا پونزده سال پیـــــــــــش  ولی تازه فهمیدم زیبا ترین هنرپیشه زن مهتاب کرامتیه بدون هیچ عملی و کاملا طبیعیه. 


از محمد رضا فروتن خیلی خوشم میاد مخصوصا از صداش . دوس دارم چشامو ببندم و فقط به صداش گوش بدم.


+ اگه خدا بخواد شاید واسطه ی امر خیر بشمنیشخند


نظرات 3 + ارسال نظر
یاس یکشنبه 1 شهریور 1394 ساعت 08:17 http://khatkhati-76.blogfa.com

چه عجب تو نوشتی !!!!!
بابا خیییییییییییییییییییییییییییییییییییر

. ایشالا که امر خیر واقع بشه

vahid پنج‌شنبه 29 مرداد 1394 ساعت 15:40 http://vahidmahmoodiyan.blogsky.com

سلام و ارادت
بشو
امر خیر خُبِس

خیلی ممنونآره واقعا

[ بدون نام ] چهارشنبه 28 مرداد 1394 ساعت 07:19

18*18*!*

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.