دریایِ  رمزآلود
دریایِ  رمزآلود

دریایِ رمزآلود

84

 روزی که  خواهر بزرگه با دوتا جوجش رفت خیلی دلم گرفت. روز قبلشم  آبجی کوچیکه (الی) رفته بود شهری که درس می خونه.خلاصه خیلی فضای خونه دلگیر شده بود . تو این مدت هوا عجیب سرد شده بود و سرمای شدیدیم خوردم و هنوز که هنوزه خوب نشدم و آب بینیم آویزونه. 

گلودرد، تب،آبریزش بینی ....اه..اه..اه

گوشی جدیدم خریدم و بسیار خوشحال و خندان همه برنامه های چتی رو روش نصب کردم .بیشترش تو واتساپم و با خواهرای جو جو و خواهرای خودم در ارتباطم. آخه گوشی قبلیم مال 8 سال پیش بود و امکانات ارتباطیش محدود بود.

نی نی آبجی سمی هم رفت تو چهارماه و این دفعه که رفته بود سونوگرافی گفتن نی نی ش پسره.

آیدین هم دیروز جشن شکوفه ها داشت قربونش برم.تو لباس فرم دیدنی شده بود 

خونه رو هم تغییر و تحول دادیم و دو دست مبل جدید گرفتیم و قدیمی هارو هم می دیم ب خاله ببره واسه خونه روستاشون.

اون امر خیرم که من واسطشم تا نیمه جلو بردم.

 کارتون ملکه یخی رو من و آبجی بزرگه و آیدین وآیلین باهم دیدیم و خیلی خوشمون اومد. 


نظرات 3 + ارسال نظر
پریا چهارشنبه 22 مهر 1394 ساعت 15:32 http://athletic-programmer.blogsky.com/

خوبی دریا؟

ای بدک نیستم .
مرسی که حالمو می پرسی

پریا دوشنبه 6 مهر 1394 ساعت 17:05 http://athletic-programmer.blogsky.com/

چی شدی دریا؟
چرا ناراحتی

بیا بغلم

نمیدونم اومدم آخ جون

پریا یکشنبه 5 مهر 1394 ساعت 19:12 http://athletic-programmer.blogsky.com/

خیلی سخته اینجوری، وقتی که همه میرن.
سرماخوردگی تو این هوا خیلی بده، حتما کیوی بخور :)

تبریک میگم بابت گوشی جدیدت، انشاالله به سلامتی و خوشی ازش استفاده کنی :)

.ممنون عزیزم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.