فردا جدول رشته های مورد نیاز آموزش و پرورشو می زنن و من منتظرم ببینم چی میشه . آیا این بار روزگار روی خوش خود را به من نشان خواهد داد؟ آیا تلاطم من تبدیل به آرامش خواهد شد؟ آیا پشت به زین خواهم شد؟ وکلی آیای دیگر .....
ی مدت بود بدنم بدجور جوش میزد رفتم دکتر و در حال مصرف قرص و دارو هستم.
برای سومییییییییییییییییییییییییییییین بار خاله شدم
بعله سمی نی نی داره یک ماهشه تازه قلبم داره البته سمی هنوز حالت تهوع نداره و دکتره گفته باید تا چند هفته دیگه حالت تهوع پیدا کنه.
قراره جمعه اگه بشه با خاله ط ( بهترین خالم ) اینا بریم یکی از کوه های اطراف شهر ، آتش فشان هست اما نیمه فعال . الان پر از گل و درخت ِوسبزست. هواش تازه و خنکه . جون می ده ریه هاتو پراز هوای تازه کنی و به عمق جونت بفرستی .
دیگه اگه جمعه رفتنی شدیم من فراموش می کنم 26 سالمه و عین ی کودک سرخوش( شایدم مث ی بز کوچولوی شیطون) اونجا بالا و پایین می پرم و شیطنت می کنم . ننه ی جوجو که نیست منو ببینه و غصه بخوره واسه پسرش
الان الی سه لیوان شیرچایی درس کرده و منتظره منم به اون و مامان بپیوندم و باهاشون شیر چای بخورم . الی آیین نامه رو باراول البته با ی غلط قبول شد و منتظره واسه تمرین با ماشین بهش زنگ بزنن.
الان داشتم پست قبلی رو میخوندم که گفته بودی فردا یعنی امروز امتحان آییننامه داری! امیدوارم پست بعدی هم خبر قبولی این و هم خبر قبولی اونو بدی.
خواهرم امتحان آیین نامه داشت قبول شد. خیلی ممنون . آره خداکنه دبیری قبول بشم