دریایِ  رمزآلود
دریایِ  رمزآلود

دریایِ رمزآلود

62 (درباره من)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

61

ی چیزی افتاده تو سرم و حسابی مشغولم کرده 

+ این بار نمی خوام یعنی نمی ذارم این تصمیم مث تصمیمای دیگم بی هدف جلو بره و به بن بست برسه

 ی جاهایی راه برگشت هست اما وقتی برگردی کلی چیزارو از دست دادی و در نهایت بازنده ای من نمی خوام بازنده باشم سهم هرکس از موفقیت بسته به نگرش و تلاش خود اون شخص داره حالا این موفقیت می تونه تو هر بعدی از زندگی انسان رخ بده


60

 عکسشو  تو لباس کار دیدم کلی ذوقشو کردم فقط باید ی کم لاغر بشه تپلیه من.  اگه بشه امروز عصر برم براش کیف پول بگیرم پولشو برام کارت به کارت کرد می خواد به سلیقه من باشه. :))


 فردا من و مامان می ریم خونه حمیده تا محیا کوچولو رو ببینیم 13 روزشه الهــــــــــــــــــــــــــی.حمیده بعد از هشت سال انتظار بالاخره نوزادشو تو آغوش گرفت. براش خوشحالم زیااااااااد خیلی زیاد.


27 هم که قراره با خاله هام بریم خونه سمی . ایشالا که خوش بگذره. مگه میشه دختر خاله های شیطونِ ورپریدم باشن و خوش نگذره ^ .  ^  .وقتی باهاشونم حس می کتم منم سیزده چهارده سالم . از ته دل می خندمو و شادم انگار نه انگار 26 سالمه . 


  آبجی کوچولوی خوشگلُ چشم گنده من (الی) خیلی دوست دارم دلم برات تنگ شده . ایشالا امتحاناتو خوب بدی و با خوشحالی و سلامتی برگردی تا فشارت بدم ، بوس بوسیت کنم ،گازت بگیرم دنبال هم تو حیاط بدویم و جیغ بکشیم .


امروز غذا چی داریم؟ ماکارونی که از دو روز پیش مونده و مامان جون تو فریزر گذاشته  بود ،بعله الان گذاشته تا گرم بشه به خورد ما بده ،  مامان فریزریه دیگه !!!! کاریشم نمیشه کرد! 


+خدایا دوست دارم خیلی ماهی ی توفیقی نصیبم کن و منو بیشتر مشغول خودت کن . 

 


59

چقد سخته  اونی که دوسش داری سرت داد بزنه. ناراحتیاشو سر تو خالی کنه . تویی که تو بدترین شرایط حواست هست ناراحتش نکنی نرنجونیش. دارم اشکامو پاک می کنم و می نویسم .



+ عشق خر است

58

نشستم توی هال و دارم تایپ می کنم. الی تو اتاقش نشسته و مشغول درس خوندنه . ی فرم مربوط به دوره کارورزیشه ازم خواسته کمکش کنم تا کاملش کنه . من هیچوقت تو کل 26 سال عمرم اندازه این بشر درس نخوندم :/


مامان تو آشپزخونست و داره نون خونگی درس می کنه (عکسش توی ادامه مطلبه)خیلی وقته از این نونا درس نمی کرد امروز الی گفت: مامان من وقتی درس می خونم شدیدا ضعف می کنم برام از اون نونای خوشمزت درس می کنی؟  و این شد که مامانی مشغول نون پختن شد.دست مامانی درد نکنه ^ . ^


من قدم 167 و 50 کیلوام و الی قدش 175 و 73 کیلو وزنشه من نسبت بهش ریزه میزم. بهش میگم اینقد نخور بچه ،شیکمت بزرگ می شه ورزشم نمی کنی فقط می لمبونی و درس می خونی میگه بعد از امتحانام  دوباره کوچیکش می کنم :/


امروز جوجو رفته بود مصاحبه . مصاحبه دو بخش روانشناختی و تخصصی داشته . می گفت چرت و پرت بود از 8 تا 4 بعدازظهر اونجا بود .  از فضاش خوشش نیومده بود و  می گفت الانم که آژانس * انرژی* ا *ت*م*ی کلی به این مرکز و مراکز ه*س*ت*ه ای دیگه گیر داده تا عروسی کنیم من شهید میشم و تواَم می شی زن شهید:)) . خلاصه که همون کار مربوط به نفتشو بیشتر دوس داره.


+امروز عصر فیلم خواب زدگانو دیدم بد نبود. 

  ادامه مطلب ...